سلام دوستای خوبم
اگه مطلب قبلیو خونده باشید میفهمید که من عاشق طراحی هستم . نه از این عشقای یکی دو روزه بلکه از اونایی که تموم عمرشون عاشق هستن.
تو این پست می خوام بگم که چی شد من عاشق طراحی شدم. انرژی مثبت بدید.
خب بریم دوران کودکیم
برای اینکه ما بچه ها تو خونه شلوغ نکنیم و بیرون نریم خونواده برامون عروسک یا چیز دیگه ای میگرفتن. اما اونم تا زمانی کارساز بعد یه مدت تکراری میشدن.
درست یادمه وقتی داداش بزرگم مدرسه میرفت منم پشت سر اون گریه می کردم که منم میخااااااااام برم. اما چون سنم نمیرسید نمیتونستم. و بابا و مامانم با چیزای دیگ سرمو گرم میکردن تا وقتی که اون بیاد.انقدر دفترای داداشمو پاره کرده بودم که بابام برام یه دفتر خوشگل خرید. از همون موقع من شروع کردم به چیزایی که تو ذهنم بودن رو کشیدم.
رفته رفته هر چیز جدید و جذابی که میدیدم رو به محض رسیدن به خونه می کشیدم.مثلا تو تلویزیون که کارتون نشون می داد شخصیت هارو یکی یکی می کشیدم.
بلاخره بزرگ شدم و رفتم مدرسه
تو مدرسه هم که بیشتر وقتمون صرف نقاشی کشیدن میشد. بعضی از دوستام زورکی می کشیدن ولی نه من عاشق کشیدن نقاشی و طرح های گرافیکی بودم. ( البتهاون موقع هنوز نمیدونستم گرافیم چی هست)
از اونجایی که وقت آزاد بیشتری داشتم هر روز شروع می کردم که طراحیمو بهتر کنم و تو آینده حداقل بتونم یک طراح موفق شوم. تو این راه واقعا خونوادم کمک کردن و من تنهایی به اینجا نرسیدم و خوبیش اینه که همچنان دارن حمایت می کنن و هیچ وقت نا امیدم نکردن.
حالا شما یک بار فقط یک بار بتونین یک چیز عالی طراحی کنین مطمئنا بعد اون عاشق طراحی میشین چه طراحی روی کاغذ چه کامپیوتر. هیچی فرقی با هم ندارن فقط آدم باید عاشق طراحی باشه.